آشیانه  پر مهر ما آشیانه پر مهر ما ، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 18 روز سن داره
وب مامان منتظروب مامان منتظر، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 28 روز سن داره

رایان کوچولو

روزگار

                                                         به دنبال ویلچرى هستم براى روزگـــار                                                         ظاهرا پایى براى راه آمــدن بامن ندارد ...
29 شهريور 1394

بازم نشد

سلام عروسک خوبی خوشگلم؟اومدم بهت بگم اینماه هم نشد اینماه هم مهمون دلم نشدی. اینماه هم شما منو لایق مادر شدن ندونستی . چی بگم که دلم خیلی گرفته،دلم شما رو میخواد خیلیییی دیشب خیلی گریه کردم آخه دلم داشت میترکید اگر گریه نمیکردم دیوونه میشدم. دلم واسه بابایی هم خیلی میسوزه اونم خیلی دلش نی نی میخواد به من هیچی نمیگه ها فقط از نگاهش از رفتاراش از نگاه کردنش به بچه ها میفهمم . عزیزکم منتظرم
29 شهريور 1394

مرسی که هستی خواهرم

عزیزم مامان اومدم از خاله فریما تشکر کنم آجی جون مرسی که همیشه کنارمی و با حرفای قشنگت بهم دلداری میدی خوشگل مامان وجود خواهر و برادر تو زندگی یه نعمت خیلی خیلی بزرگه و حالا درک میکنم زندگی بدون خواهر و برادر معنایی نداره. خدایا شکرت که دوتا آجی خوب و مهربون دارم . آجی فریما مرسی واسه تبریک تولد عاشقتونم بی حد و مرز  مرسی که هستین   ...
11 شهريور 1394

روزهای انتظار مامانی

سلااااام عزیز دل مامان عروسکم ببخش که به وبت سر نمیزدم و وبتو آپ نمیکردم فکر نکنی مامانی شما رو فراموش کرده ها مگه میشه شما رو فراموش کنم هر روز هر ساعت هر دقیقه و هر لحظه من بیادتم و تو فکر شمام. عزیزم از خودم بخوام واست بگم اینکه دیگه تصمیم گرفتم چند ماهی دکتر رفتن رو بیخیال شم آخه عزیزکم وقتی میرم دکتر دارو مصرف میکنم خیلی استرس دارم که ااین ماه میشه یا همش اضطراب دارم. نه اینکه حالا تو فکرت نباشم نه همین حالا نمیدونی با دیدن یه بچه چقدر دلم واسه بچه خودم پر میکشه نمیدونی وقتی یه زن حامله رو میبینم چقدر با حسرت بهش نگاه میکنم  نمیدونی چقدر دلم میخواد منم شمارو تو وجودم حس کنم تو شکم تکون بخوری و من حسابی ذوق کنم. عزیز مام...
11 شهريور 1394

آجی گلم تولدت مبارک....

             آجی گلم تولدت مبارررررررررررررررررررکککککککککککککککک                                                                ایشالله که صدوبیست ساله بشی مهربونم                 &...
10 شهريور 1394

مامان تولدت مبارک....

سلام مامان مهربونم.....  من فندق کوچولوتم که دارم از پیش خدا باهات حرف میزنم    ...   مامان خوشگلم فقط اومدم تا بهت بگم تولدت مبارک ایشاالله سال دیگه منم پیشت باشم و با هم تولدت رو جشن بگیریم . منم یه بوس گنده رو لپ قشنگت بکنم و بهت بگم که چقدر دوست دارم ...   ولی مامان خوبم الان هم که پیشت نیستم و هنوز زمینی نشدم نبینم یه وقت غصه بخوری و ناراحت باشی که چرا نمیام پیشتا...   مامان خوبم من از خدا پرسیدم که چرا منو نمیفرستی پیش مامانم تا اینقدر ناراحت نباشه و غصه نخوره . تا اونم منو بغل کنه و بخنده و خوشحال باشه . میدونی مامان ...
10 شهريور 1394
1